تازه چه خبر؟ یک شنبه 22 خرداد 1390برچسب:, :: 1:35 :: نويسنده : سکوت
از کودکی شروع میکنیم: در کودکی: روزهای جمعه که مدرسه ها تعطیل بود : هنگامی که کارنامه ها را به دست والدین محترم میدادند: هنگامی که پدر خانواده شب به منزل می آمد: پسرها فرار میکردند و یه گوشه ای میخزیدند تا چغولی های مادر، کار دستشان ندهد. روز اول مهر ماه که مدرسه ها باز میشد: پسرهای عزیز کله هایشان را با نمره 4 میزدند و مزین به لغت نامأنوس کچل میشدند. در 18 سالگی: در دانشگاه: پسرها همان روز اول عاشق میشوند و گند میزنند به امتحان ترم اولشان و مشروط می شوند. در هنگام نمره گرفتن: پسرها خودشان را جر میدهند تا 9٫5 آنها 10 شود و باز هم استاد قبول نکرده و در آخر می افتند. در کافی شاپ: پسرها حساب میکنند. دخترها میگویند: مرسی! در مخ زدن: پسرها باید دلقک بازی در بیاورند تا طرف تازه بفهمد که وجود دارند، دو ساعت منت بکشند تا طرف تلفن را بگیرد، هفته ها برنامه ریزی کنند تا طرف قرار بگذارد، ساعت ها باید خالی ببندند تا طرف خوشش بیاید و هنگام بهم خوردن رابطه ماه ها و در مواردی دیده شده است که سالها در هوای دلگرفته پاییز پیپ بکشند و قهوه بنوشند و هی آه بکشند. هنگام خواستگاری: پسرها باید خانه، ماشین، شغل مناسب، مدرک دهن پر کن، قد رشید، هیکل خوش فرم، خوشتیپی و هزار تا کوفت و زهر مار داشته باشند و پشت سر هم از موفقیت ها و اخلاق خوب و … برای عروس خانم بگن و احتمالا انگشتری برای نشون کردن در دست سرکار علیه عروس خانم بکنند. هنگام ازدواج: پسرها باید شیربها، مهریه، خرید عروسی، جواهرات گوناگون، جشن و سالن و … را از سر قبر پدرشون تهیه کنند. هنگام زندگی عشقولانه دو نفره: پسرها باید بگویند: چشم، و البته اگر هم نگویند دو قطره اشک کنار چشمان و مژگان خانم ها آنها را وادار به چشم گفتن میکند. کار کردن: پسرها مثل سگ پا سوخته باید از صبح خروس خوان تا آخر شب کار کنند و همش تو فکر غرولند مدیر و قسط عقب افتاده بانک و قبض برق و آب باشند و در آخر نعششان را با بدبختی به خانه برسانند.
نظرات شما عزیزان:
سلام
تبادل لینک هوشمندتون خرابه... زود لینکم کنید... حرصم در اومد ![]()
|
||
نویسندگان
پیوندها
آخرین مطالب
|
||
![]() |